English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (7125 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
euphonically U برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
may it please your excellency U اگر بنظر جنابعالی خوش ایندباشد
by ear U بگوش
covers U نگهبان بگوش
coverings U نگهبان بگوش
hearken U بگوش دل پذیرفتن
cover U نگهبان بگوش
auric U وابسته بگوش یاسامعه
unheard U بگوش نخورده غیرمسموع
ear witness U گواه بگوش شنیده شاهدسمعی
sound U به نظر رسیدن بگوش خوردن
sounded U به نظر رسیدن بگوش خوردن
soundest U به نظر رسیدن بگوش خوردن
sounds U به نظر رسیدن بگوش خوردن
covers U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
ear cap U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
ear tab U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
coverings U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
pip squeak U نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
eaves droper U مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
how U چنانکه
as U چنانکه
in the event that U چنانکه
so that U چنانکه
coordinately U چنانکه یکجورباشد
pinchingly U چنانکه فشاراورد
insolubly U چنانکه اب نشود
as is well known U چنانکه مشهور
as it deserves U چنانکه باید
permissively U چنانکه مخیرسازد
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
so to speak U چنانکه گویی
dilatorily U چنانکه پرشود
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
admissibleness U چنانکه روا
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
prettily U چنانکه زیبانماید
proper U چنانکه شایدوباید
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
meetly U چنانکه باید و شاید
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
meetly U چنانکه در خور باشد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
medially U چنانکه درمیان باشد
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
permissively U چنانکه اجازه بدهد
according as چنانکه بدان سان که
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
invisibly U چنانکه دیده نشود
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
funnily U چنانکه خنده اورد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
interminably U چنانکه تمام نشود
effusively U چنانکه گویی بریزد
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
convincingly U چنانکه متقاعد کند
according to his version U چنانکه او شرح میداد
comme il faut U چنانکه باید وشاید
perniciously U چنانکه زیان اورد
prettily U بخوبی چنانکه باید
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
irremissibly U چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
impalpably U چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
rough handling of a thing U گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com